- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
جـلـوهای از جبـروت آوردند سـورهای از ملکـوت آوردند اَبری از جنسِ بهار و باران به سـرِ این بَرَهـوت آوردنـد به درِ خـانـۀ آقـا یـک شـهـر هـمگی دستِ قـنـوت آوردند به تـمـاشـای تــو آدم را بـاز از بهشتـش به هـبوط آوردند از سـرِ سـفـرۀ زهـرا امشب محضِ لبخندِ تو قوت آوردند آب و آئینه و قرآن این است قبله خوب است همین در باشد عــلــیِ آلِ پـیـمــبــر بــاشــد چارمین نـادِ عـلی را گـفـتـند بـایـد ایـن نـام مـکـرر بـاشـد چار دیـواریِ کعـبه یعنی… چـارسـو جـانبِ حـیـدر باشد جامعه خواندم و گفتند که آن بـا مـفـاتـیــح بــرابـر بـاشــد بگـذار از لـب بامت نـرویـم دلِ مـا مـثـل کـبـوتـر بــاشـد گـیـسویی دین و دلِ ما بُـرده خاصه وقتی که معـطر باشد آی هـمـنـامِ رضا آمـده است زلفِ تو کـاش مـجعـد نـشود دل در این شـام مُـردد نـشود تو عـلی هـستی و مانند عـلی هیچکس صاحبِ مسند نشود هست تا سـامـره و سردابـش حـالِ ما شُکـرِ خـدا بـد نشود جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست کـاش از کـوچۀ ما رد نـشود دلِ من رفت به کویَت گـفـتم رفـتِ تو کـاش که آمد نـشود گـرهام دستِ تو بود و وا شـد کـار دستِ تو نـبـاشـد نـشـود صد و ده مرتبه مُمـتد گـفـتیم دیـدنـت جـامـه دَریــدن دارد یـا که انـگـشت بُـریـدن دارد مژهام خاکِ مسیرت را خورد الحق این سُرمه، کشیدن دارد ارزشش داشت پریشان باشیم نـازِ این زلـف خـریـدن دارد دلِ من مـیتـپـد آقـا چه کـنـم آهــویـی مِـیـلِ رمـیـدن دارد ما رسیدیـم و زمین اُفـتـادیـم بوسه از خاکِ تو چیدن دارد آنچه گفـتند در اوصافِ شما دیـدن و دیــدن و دیـدن دارد عـلیِ عـالیِ اعـلیٰ هادی ست چـیـنـیام، آیـنـهام میشکـنـم که تَرَک خورده ترین قلب منم ســامـرایِ تـو بـنــا شـد امــا مـن پـریـشـانِ امـام حـســنـم بعد تو وقف بقیع، کاش شود عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم حضرت هادیِ ما مهـدی کو من اویــسم بـه هـوایِ قَـرنـم گـریـهام را به مُحـرم برسان کُـشتـۀ روضـۀ یک پیـرهـنم خواهری گفت که ای وای حسین مادری گفت که ای بیکـفـنم کــاروان آه کــه آمــد از راه
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ امام محمد باقر علیهالسلام
ای هدایت را به معنا جلوه گر وی امامت از وجودت مفـتخر نام زیـبـایـت عـلـی و عـالِـمـی امـتــداد نـسـل پـاک هــاشـمـی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
امشب از جام ولایت سر خوشم از دل و جان باده را سر میکشم مـیـکـده دارد هـوای دیـگـری در طرب آورده می را ساغری هر طرف آید ندای نوش نوش میرسد از عـالـم بالا سروش مُلک ایمان را چراغـانی کنید سینه ها را جمله جوشانی کـنید از سمانه شد عیان روی نگار کـز رُخش آمد به دنیا نو بهار مه خجـل از طلعت زیـبای او جـمع مـسـتان والـه میـنـای او در سرای فـاطـمه گـل باز شد گـوئـیـا بـار دگـر اعـجـاز شـد دیـده بگـشوده به عـالم نوگـلی که بود نور دو چـشمان عـلـی تهـنـیـت آیــد ز سـوی کـبـریـا در حـریـم خـانـۀ ابـن الـرضـا او بود چـشم و چـراغ فـاطـمه دردها سازد بگـردون خـاتـمه زینت عرش است و ارکان وجود مـهــرۀ زیـبــای خــلاق ودود بـاز یـاران وا گـل شـادی شده سـالــروز مــولـد هــادی شـده عاشقان احساس مستی میکنند خاک پایـش کل هستی میکنند میزند خنده به مستان روزگار میسراید نغمه از شادی هزار نـوبـهـاران با دلـی افـروخـتـه بر تن گـل جـامـۀ گـل دوخـتـه در جنان زهرای اطهر لب گشاد کـامـده دنـیـا گــل بــاغ جــواد مُهجت قـلب عـلی مرتضاست نور چشمان علی موسی الرضاست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
ساقی امشب بسته با پیمانه پیمانی دگر سفره رنگین کرده بهر تازه مهمانی دگر باغبان را گو بپاشد بذر شادی در زمین تا بـبارد ابـر رحـمت باز بـارانـی دگر باید آدم درجنان امشب گـل افشانی کند تا به تخت گـل نشیـند جان جانانی دگر تا نـترسد نـوح پـیغـمـبر ز طـوفـان بلا رحمت حق کرده برپا باز طوفانی دگر آتش نمرودیان خاموش گردید و خـلـیل تکیه گاهش تخت گل شد در گلستانی دگر شهر یثرب سینۀ سینا شده کز لطف حق زد قدم دراین جهان موسی ابن عمرانی دگر گر مسیحا مُرده را ز انفاس گرمش زنده کرد جـسم او را داده میـلاد نـقی جانی دگر بر جواد ابن رضا حق داده از دریای جود گـوهـر ارزنـده و دُرّ درخـشـانـی دگـر خیزران باید زند گلبوسه بر روی عروس کز شرف آورده بهر دین نگهبانی دگر فاطمه در باغ جنت بزم شادی چیده است چون که دیده نهمین گل را به دامانی دگر ازشب ظلمانی و تاریکی ره غم مخور زآنکه آید بعد شب صبح درخشانی دگر خاتم پیغـمـبران تبریک گـوید بر عـلـی چون عـلـی را آمده مـاه فـروزانی دگر زد قدم در مُلک هستی حافظ صلح حسن تا دهد با صبر خود درصحنه جولانی دگر نهضت خونین عاشورا و پیکار حسین یافـته، از این پسر گـرمی میـدانی دگر محور بحر عـبـودیّت چو زین العـابدین داده بر محراب طاعت عشق و ایمانی دگر گوهری را داده بر ما مکتب بحرالعلوم تا نـگـردد جـاگـزین عـلـم نـادانی دگـر فارغ التحصیلی ازدانشگه فقه و اصول آمده بر ما دهـد سـرخـط عـرفـانی دگر همچنان موسی ابن جعفر درمقام بندگی آمده با خـط انـسان سـاز انـسـانی دگـر تا نمانـد در جهـان خـالی سریر ارتضا آمده همچون رضا در دهر سلطانی دگر چون جواد آمده به دنیا منبع جود وسخا کز علوّش گشته رنگین خوان احسانی دگر از ولای هادی دین شاعر « ژولیده» را حق نـموده شامـل لطف فـراوانی دگـر
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
الـبـشارت که دهـم حـجّـت سـبـحـان آمد شـافـع هـر دو سـرا، رهـبـر ایـمـان آمـد سـرورعــالـمـیـان، مـحـور امـکـان آمـد که جهان از رخ وی، روضۀ رضوان آمد پـرتو مهـر رخـش، تا به زمین پـیدا شد دستههای ملک از عـرش برین پـیدا شد رهبر عالمیان آنکه جهان را سبب است تحت فرمان وی، افواج ملک با ادب است طیّب و طاهر و هادیّ و نقیاش لقب است خسرو ملک عجم قائد قـوم عـرب است شرع احمد ز وجودش به جهان پای گرفت مهر وی در دل صاحب نظران جای گرفت هم نبی خوی و علی صولت و زهرا عصمت حسنی حلم و حسین طلعت و سجّاد آیت باقری علم و زصادق به صداقت نسبت کاظمی عفو و رضا خوی و جوادی همّت پدر عـسـگـری و جـدّ ولی عـصر است آنکه بر پرچم وی آیت فتح و نصر است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
آفـتـاب عـزّت از عـرش جـلال آمد پديد روز عـيـد شـادمـانى را هـلال آمد پـديد آفـتابِ فضل، تابـان گشت از كـوهِ شكوه ظلمت شب هاى هجران را وصال آمد پديد روز، روزِ شادى و وقت نشاط آمد از آنك بهـتـرينِ روزهـاى مـاه و سـال آمد پديد اخـترى گـرديد از بُـرج ولايت جـلوه گر كز جـمالش آيـتى فـرخـنده فـال آمد پديد آسـمـان عـلـم را تـابـنـده مـاه آمد عـيـان گـلـسِتـان شـرع را خُـرّم نهـال آمـد پديد در سپهر عزّ و شوكت آفـتاب آمد فـراز بر هُماى دين و دانش پَرّ و بال آمد پديد دشـمـنان را مـايـۀ درد و الـم شد آشكار دوستان را دافـع رنـج و مـلال آمد پـديد اى مسلمان ديده ات روشن كه از لطف خدا هـادى الامّه، شه احـمـد خصال آمد پديد عشق و دل را موجبات اتّحـاد آمد عيان جـان و تن را موجـبات اتّـصال آمد پديد ركن دين، بحر سخا، غيث كرم، غوث اُمم نور حق شمس الضحى، فضل الكمال آمد پديد عالمى فضل و تعالى، قلزمى علم و كمال بر سرير جـاه و اورنگ جـلال آمد پديد شوكت و جاه و سعادت را محيط آمد عيان حكمت و علم و فضيلت را جمال آمد پديد جلوۀ ديگر به خود بگرفت عالم بهر آنك بر رخ زيباى خلقت خط و خال آمد پديد هرچه خواهى از خدا «طايى» بخواه امروز چون بهر حاجت خواستن نيكو محال آمد پديد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیه السلام
نوری درخشید و به عالم روشنا داد هادی شد و ره را نشان بر آشنا داد ظلمت زدود از دهر و چندان فیض بخشید تـا بـر کـویـر جـانـمـان آب بـقـا داد آیات قـرآن را تلاوت کرد و تفـسیر تا سینه ها را جلوه ای از هل اتی داد حقِّ صراط المستقیم اش را ادا کرد وقتی که دل را نوری از خیرالنسا داد بـا آیـه هـای روشن رفـتـار خـوبش هر دم نشانی از صفای مجـتـبی داد هادی همان نور هدایت گستری که راه هـدایت را نـشـان تا کـربـلا داد حـقِّ مـعـلـم دارد او بـر گــردن مـا درس زیارت جامعـه تعـلـیـم ما داد با روح دین دلهای ما را آشنـا کـرد ما را ز رأفت راه در حصن رضا داد می بوسم آن دستی که او این دستها را دست علی، یعنی به دستان خـدا داد تکـرار شد حُبِّ عـلی تا چارده بـار وقتی که او شرح علیِّ مرتضی داد شرح غدیر از او به دست ما رسیده با یک هدایـتـنـامه مشقی از ولا داد آری هدایتگر به کشتیِّ غـدیـر است یعنی خدا سکّان به دست ناخـدا داد دشمن به خوبی از مقامش با خبر بود او انـتـشـار نـهـضت خـون خـدا داد اصلاً جهادش گوشۀ تبعید گـل کرد وقتی به خیل شیعیان درس وفـا داد درس وفـا بر عهـد، در ایـام سخـتی درس صبوری را به هنگام بـلا داد درس اقـامت در مـسیـر اسـتـقـامت درس شـجـاعـت در ره آل عـبـا داد درس خشوع و بندگی در محضر حق درس تواضع با همه مردم به ما داد شب زنده داری نیز کار هر شبش بود حـقِّ عـبـادت را به دستـان دعـا داد حق یتـیـمان و فـقـیـران و مساکـین حق ضعیفان را به هر قیمت بها داد هر سائلی از کوی او حاجت روا شد حاجت نگـفـته پاسخ هر بنده را داد تنها حـسن دارایی خود را نـبخـشید او نیز هر چه داشت در راه خدا داد بـا نـا امیـدان از در امّیـد بـنـشـست بر بی پناهان رو گشاده جاه و جا داد جود و کرم لطف و عطا نیکی و احسان با این فـضائـل حـقِّ دستان عطا داد حتی ز دشمن روی خود را بر نگرداند پـور عـلـی حـق بشر را تا کجـا داد تنها بـشر نه، بلکـه حـیوانات را هم دستان پُر مهرش نوازش از صفا داد این خانواده اصلا از ریشه کریـمند اما بـشر حـقِّ ذَوِی القُـربی کجا داد حقِّ ذَوِی القُربی نشد هرگز رعایت با اینکه هر چه داشت آل مصطفی داد حقِّ خلافت را از اول غصب کردند مـزد رسـالـت را رذالت برمـلا داد از ابـتـدا تا انـتـهـا حـق را ربـودنـد باطل به جای حق نشست و حکمها داد فـرمـود با گـریـه رئیس مـذهـب ما دشمن به ما یا تیغ یا زهـر جـفا داد گه درد سیلی و سنان و ریسمان بود گه شرح غربت را ذبیحاً بالقـفا داد امـا مـهـیــا بـاش آقـا خــواهــد آمـد آنکه روایات ظهورش وعده ها داد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
سرچشمه فیض حی سرمد آمد آئـیـنـۀ نـور حُـسن احـمـد آمـد تبریک به ثامن الحجج باید گفت چـارم عــلـی آل مـحــمّـد آمـد ************* گـل نغـمۀ شادی از منـادی آمد از سوی مدینه بانگ شادی آمد بـا آمـدن طـنـیـن بال جـبـریـل عـطـر نـفـس امـام هـادی آمـد
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
با صفـاتر شد بهشت دین و مکـتب جـام دلـهـا شـد ز خوشحالی لبـالـب نـوۀ سـلطـان بـه دنـیـا آمـد امـشـب ** تـهـنـیـت یا اُمّ ابـیهـا
ذکـر ما نـام خـوشِ دلـبـر چشم مَلَک ز شعف شد تر دیـده گـشـوده به این دنـیـا هـــادیِ آل پــیــغـــمــبــر خوش آمدی پسر زهرا، خوش آمدی پسر زهرا ****************************** یـا امــامِ هــادی ای نــور خــدایــی تـو ولـیُ الله و مـصـبـاحُ الـهُــدایـی گـل گـلـزار جـواد بـنُ الـرّضـایـی ** به فدایت جان و تن ما عـالـم امـکـان گــلـبــاران گـشـتـه ز مــقــدم تــو آقـا شـامـل حـال مـا گــشـتــه لــطــف دمـــادم تــو آقـــا خوش آمدی پسر زهرا، خوش آمدی پسر زهرا ****************************** ای جمالت وَجهِ حُـسـنِ حَـی ّیـکـتـا ای نــگـــار هـــل اتـــایـــیِّ دل آرا آرزو داریم به زودی یـابن زهـرا ** سامرا گردد نصیب ما در دلـــمــان داریـــم آقـــا حاجت صحن و سرایت را جــادۀ کــرب و بـلایـی هـا مــی گـــذرد از ســـامــرا خوش آمدی پسر زهرا، خوش آمدی پسر زهرا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
صلِّ علی محمد ابن الرضا خوش آمد امـامِ هــادی آمــد، نورِ خدا خوش آمد بر قلب اهل عالم، با وَجد و شور و شادی تـابـیـده در ذلـحـجّـه، نـورِ امامِ هـادی *********************** از بـرکـتِ قــدومِ، امــامِ اهـلِ ایــمـان شهر مدینه امشب، شد رشک باغ رضوان صلِّ علی محمد ابن الرضا خوش آمد امـامِ هــادی آمــد، نورِ خدا خوش آمد *********************** او که فلک از یُمنِ، میلاد او دلشاد است قنداقه اش به دستِ، آقا امام جواد است در این بهار شادی باشد به لطف زهرا عـیـدی مـا بـه دسـت جـواد آل طـاهـا صلِّ علی محمد ابن الرضا خوش آمد امـامِ هــادی آمــد، نورِ خدا خوش آمد روشن شبِ وجود از، مـاهِ امامِ هادی هــســتـیِّ مـا فــدایِ راهِ امــامِ هــادی ما با اطاعت از تو محبوب کـبریائـیم در آرزوی فـیـض دیـدار سـامـرائـیـم صلِّ علی محمد ابن الرضا خوش آمد امـامِ هــادی آمــد، نورِ خدا خوش آمد مـا را دعـا کـن آقـا، اهـل ولا کـن آقا راهـیِ ســرزمـیـنِ، کـربــبـلا کـن آقـا ای عشق تو همیشه، همراه و همدم ما بده ز لطف و رحمت، رزق مُحـرّم ما صلِّ علی محمد ابن الرضا خوش آمد امـامِ هــادی آمــد، نورِ خدا خوش آمد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
به دلـهـا آمـد، شـوق دمـادم مدیحه خوان شد، تمامِ عـالَم میخـوانم آیـۀ نـور و تبارک میلاد حضرتِ هادی مبارک وقـتِ سُــرور اهـل ولا شـد عـیـد میـلاد ابن الـرضا شـد جانم فدای امام هادی، جانم فدای امام هادی *************************** برلبِ خوبان مدح و ثنـایش جانِ دو عـالَـم، بـادا فـدایش آمده آن که نور نمایان است عادتش رأفت و جود و احسان است تو بر خـلایق بابُ الـمرادی خـوش آمـدی یا امـامِ هـادی جانم فدای امام هادی، جانم فدای امام هادی *************************** ای وادی تـو، راهِ شـهـیـدان ای ذریـۀ، شـــاهِ شــهــیـدان دلهـا را زائـر کـربـبـلا کـن رزق محـرم ما را عطا کن روی لب داریم، نوای حسین دعا کن شویم، فـدای حسین اباعبدالله، ابا عبدالله، اباعبدالله، ابا عبدالله
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
مــژدۀ رحـمـت آمـد از عــالـم بـالا ابن الـرضای دوّمـیـن آمـد به دنـیـا عـالـم امـکـان هـمه گـلـبـاران شـده چـشـمۀ رحمت جاری و روان شده نور امامت جلوه و عیان شده، ای عزیز زهرا امـام هـادی سـیـدی، خـوش آمـدی ********************** خـدا رو قـلـب هـمـۀ هـستی نوشتـه سـامـرۀ تو آقـا جـان خـودِ بـهـشـتـه کی میـشـه آقـا، جـانِ مـن فـدای تو داد مـیـزنـه این،عـبـدِ بـی نـوای تـو کعبۀ عشقم صحن سامرای تو، ای عزیز زهرا امـام هـادی سـیـدی، خـوش آمـدی ********************** گل پسر امام رضا خوشحال و شادِ عـیدی مـا به دسـتـهـای امـام جـوادِ ای گـل زهـرا صـلـه ای به مـا بـده مریض عـشـقـیـم نمی گـیم شـفـا بـده فقط آقا جان به ما کـربـلا بـده، ای عزیز زهرا امـام هـادی سـیـدی، خـوش آمـدی
: امتیاز
|
سرود ولادت امام هادی علیهالسلام
پخش سبک (به سبك السلام ای خاتم پیغمبران) تـو ولی کـبـریـایـی جـلـوۀ نـور خـدایـی پور حیدر جان زهرا نور چشم مصطفایی جهـانی با صفـا، شده از مـقـدمت نظر کن سوی ما، ز لطف و مرهمت عـلـی مـولا عـلـی، عـلـی مـولا عـلـی *********************** تو امام و مقتدایی مظهر لطف و صفایی ای پناه بی پناهان سـرور و مولای مایی دلم خـورده گره، به تار موی تـو که هر دم پَر زند، به سوی کوی تو عـلـی مـولا عـلـی، عـلـی مـولا عـلـی *********************** بر دلم حک شد جمالت ای مه و مهر و ولایت آرزو دارم بـبـیـنـم آن حـریـم با صفـایت گل پـیغـمـبـری، ز گـل ها برتری عـزیز فاطـمه، تو عـشق حـیدری عـلـی مـولا عـلـی، عـلـی مـولا عـلـی *********************** ای که عمری در فراقت منتظر ماندم بیایی روز و شب ذکر لب من مهدی زهرا کجایی الا یا مـهـدیا، تویی مـشگـل گـشـا یگـانه مـنـجی و، طـبـیـب درد ما ابـاصــالــح بــیــا، ابـاصــالــح بــیــا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
خورشيد پر تـلألو هـفت آسمان شدي ذي الحجه شهير زمين و زمان شدي با اهدنا الصراط تو شد راه، مستـقـيم وقتي كه حمد خواندي و تفسير آن شدي تـكــثــيـر گـشـتـه آيــۀ ايـاك نــعــبــد از آن زمان كه هادي اهل جهان شدي ابـن الجـواد! تا كه گـدايـت شـديـم ما مثل پـدر كـريم شدي، مهـربـان شدي تا سفره هاي دست كريم تو پهـن شد ما ميهمان شديم، تو هم ميـزبان شدي امـروز بر دريـچـۀ قـلـبـم نـزول كـن لطفي كن و مرا به غلامي قـبول كن هر وقت شيعه سائل و محتاج میشود درياي لطف و جود تو موّاج میشود دل را به دست غير تو هرگز نمیدهم از اين قضيه عـشق تو انتاج میشود پرهاي جبرئيل نگـاهم در آتش است وقتي كه خاك پاي تو معراج میشود در امتحـان رشتـۀ عـشـق و ولاي تو هر كس كه زير دَه شده اخراج میشود تو پـادشـاه كـشـور ديـنـي بـدون شك گـاها عـمـامه بر سر تو تاج میشود امـروز بـر دريـچـه قـلـبـم نـزول كن لطفي كن و مرا به غلامي قـبول كن امروز آمـديـم كه عـيـدي به ما دهـيد يك گوشه، يك كنار به ما نيز جا دهيد چشمان ما به دست شما خيره گشتهاند تـا كـه مـجـوّز سـفـر ســامــرا دهـيـد از اين چل و دو سال فقط لحظهاي بس است تـا بـا اشـارهاي دل ما را جـلا دهـيـد از الـتـمـاس پُـر شـده دستـان خـالـيـم وقـتـش شده كه تكه نان بر گـدا دهيد گـفـتـنـد كه بـلا سبـب قـرب میشـود بي زحمت اي طبيب به ما هم بلا دهيد امـروز بـر دريـچـۀ قـلـبـم نـزول كن لطفي كن و مرا به غلامي قـبول كن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
ای به عشقت دل از بـلا ایـمن ای ز مهر تو جان و دل روشن ای که هستی یگانه هادی دین نام تو چون عـلـی خـیـبـر کـن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
آسمـانـیـست جـلـوه های شما روی چشمان ماست جای شما حضرت جـبـرئیـل با بـالـش طاق نصرت زده برای شما هرکسی که شنیده گفته چنین بی نـظـیـر است ربّـنـای شما هـمـۀ بـرگ هـای پــایـیـزی می شود سبـز زیر پـای شما با دو دسـتـان خـالـی ام دارم چـشـم امـیـد بر عـطـای شما و بـرای قـیـامـتـم کـافـیـسـت نـخـی از گوشـۀ عـبـای شما از مسیـر خـطا بـرم گـرداند روشـنــایـی رد پــای شــمــا افـتـخـار تـمـام مـا این است شـده آقــای مــا گـدای شـمـا شب برای خودش سلیمان است زائـر صبـح سـامـرای شما عشق ما بر شما ارادی نیست عشق ما جز امام هادی نیست ای صفا بخش انجـمن هادی رونق یاس و یـاسمن هـادی گل خوش عطر و بوی زیبارو عـلـت رویـش چـمـن هـادی دهـمـیـن نـور محض آل الله پــدر دومـیـن حـسـن هــادی در جمال تو منعکس شده است روشـنـایـی پـنـج تـن هــادی در قـنـوتت فـرشتـه ها بودند به دو دست تو بوسه زن هادی بی نظـیری در انتقاد و کلام هستی استاد در سخن هادی شیر در پرده را که جان دادی روح تـازه بـده به من هادی روز محـشر در ازدحـام بیـا نـام مـا را صدا بـزن هـادی همه محتاج یک دعای توأیم حاجت قلب مرد و زن هادی واکن از کاروبار ما گره را تـا بـبـیـنـیـم مـاه سـامـره را آسـتـانـت هـمـیـشه پـا بر جا ابـتـدایـت هـمـیـشـه نـا پـیـدا ای عــلـی چــهــارم شـیـعـه نــــــوۀ اول امـــــام رضـــا ایـهـا الـهـادی ای امـام نـقـی دهمین حجّـت ای امام هـدی صاحب اقتدار و شوکت حق رهـبـر و مقـتـدای مذهب ما با وجودت همیشه می نـازیم بــه تــمـــام اهـــالـــی بـــالا اعـتـقـادات مـا درسـت شـده با فـرازهـایی از دعـای شما جامعه ساز ماست جامعه ات نـسـخـۀ رشـد روح انـسانهـا نـگـذاری بـه سـیـنـه هـا داغِ دیـدن صحـن سـامـرایـت را در زمانت سه بار شد تخریب بـارگـاه شـریـف کرب و بلا ای ولــی خــدا زبــانــم لال تو کجا مجـلس شراب کجا؟ ظرف غـمهای تو لبالب بود اشک تو نذر اشک زینب بود
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
زدل سرود مدحـتت، سر عاشقانه میکنم مِنَ الازل اِلـی الابـد تو را بهـانه میکـنم اگر نـوای رب کنم خـدای را طـلب کـنم من از هـدایت تو سـر بر آستـانه میکنم شه دهم فقط تویی، چهارمین عـلـی تویی به نـام نـامی عـلـی تو را بهـانه می کـنم نه ترک ذکر تو کنم نه حد شکـر تو کنم نـدای اعـتـلای تو به هر زمانه می کـنـم تویی که بر هدایتت هزار خضر تشنه لب منم که آب زنـدگی طلب ز خـانه می کنم مدیـنـۀ دل مـرا ضریـح طـور کـرده ایی چه سجده ها به مقـدم گـل سمـانه می کنم بگو به شکر نعـمت خـدای حیِّ لامکـان سلام ما درود ما به جدِّ صاحب الـزمان دل رمـیـده ام بـه یـک، نـگـاه مـایـل آمده به سایـۀ حـضور تو اسیـر و حـایـل آمده تو آن یم کرامتی که از خروش بخششت طمع کنان و سرکشان دلم به ساحل آمده ز موج خوش نگاهیات ز موج خیر خواهیات به اوج بی سپـاهـی ات هـزار سائـل آمده دلم گرفته بوی تو نـشسـته کُـنج کوی تو طلب کـند سبـوی تو که سـاقـی دل آمـده به چشمک ستاره ها چه خیره شد نظاره ها به یثرب است اشاره ها که ماه کامل آمده ولــیِّ حـیِّ داوری؛ ســلالــۀ پــیـمـبـری ز نسل پاک کوثری؛ تو حیدری حیدری تـو نـاشر حـقـیـقـتـی تو مـظهـر ولایـتی تـو هـادی طـریـقـتـی تو کـشـتی هـدایتی تویی شراب ناب من حساب من کتاب من شفـاعـتم به دست تو به حال ما رعـایتی نه وصف توست کار من نه مدح تو شکار من تو صید وصف داوری ز بس که خوش حکایتی مرا به خویش بنده کن بیا و مُرده زنده کن مسیح جان خسته کن ز بی کسان حمایتی میان حصر دشمـنـان امیـد قـلب دوستان طـلایـه دار شیـعـیـان امـیـر بـا درایـتـی به روز غم مرا ببر به سوی خود کشان کشان سلام ما درود ما به جـدِّ صاحب الزمان
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
اهل ولا مـرحـبـا فـصـل سـرور آمـده سـیـنـۀ سیـنـای دل مـرکـز طـور آمده سـاقـی تـوحـیـد بـا جـام طـهـور آمـده جلوه گر از بـرج غـیب آیت نـور آمده محـو شده بـاطل و حـق بـه ظـهـور آمـده که گشته روشن به او چشم و دل خاص و عام بیا به بستان وحی فـیض دگر را ببین به دست شمس الضحی رشک قمر را ببین روی ملک را نگر، جن و بشر را ببین با پدری چون جواد بهین پسر را ببین عـلـی بـخـوانـش ولـی پـیـامـبـر را بـبـین امـام هـادی است این هـدایـتـش مـسـتـدام دهُــم ولــیِّ خــدا امــام ایـن نُـه وراق به علم او پایبند هشت جهان هفت طاق شش جهت و پنج حس بدو بَرَد اشتیاق فتد در این چار بام بدون مهرش فـراق اگـر دو عــالـم کـنـد به مـهــر او اتــفـاق بـه ذات یـکـتـا شـود جـحـیـم، دارالـسـلام مــحــبّـت او بُــوَد عــنـایـت واســعــه به امر و نهیـش مـدام جـاذبه و دافـعه ز فیض او شد قـوی بـاصره و سامعه عـنـایـتـی از کـفـش عـنـاصـر اربـعـه حــکــایـتـی از دمـش زیــارت جــامـعــه کز آن هـزار آفـتاب درخشد از هر کـلام بـیـا به بیت الـولا جـمـال داور بـبـیـن جـمـال داور نگـر روی پیـمـبـر ببـین کـمـال خـیـرالنـسـا جـلال حـیـدر ببین کـنـار ابن الرّضا رضای دیگـر ببـین جـواد را بـا گـلـی بـهـشـت پـرور بـبـیـن بهشت از این گـل گرفت آبـرو و احـترام ابـوالحـسن کـنـیـه و عـلـی بود نـام او ز حــور دل مـیبـرد کـبـوتــر بـام او پــرنـــدگــان هـــوا شــیــفــتــۀ دام او درنـدگـان زمیـن اشـک فـشـان رام او چـشـمـۀ آب حـیات جرعـهای از جـام او الا الا تـشـنــگــان از او سـتــانـیــد جــام پناه من کوی او نگاه من سوی اوست کعبۀ من سامره قـبلۀ من روی اوست رشتۀ توحید من سلـسلـۀ مـوی اوست بهشت در سایـۀ قامت دلجـوی اوست جهان هـستی هـمه پُر از هیاهـوی اوست عـالـم خـلـقـت کـنـد در حـرمـش ازدحـام به هر کجا ساکنم مرا وطن سامره است تکلمم روز و شب به هر سخن سامره است نقل سخن سامره نُقل دهن سامره است مرا به حجش چه کار؟ بهشت من سامره است که خاک آن مظهر حیّ زمن سامره است به صبحگاهش درود به شامگـاهش سلام بر این زمین آسمان دوخته چشم نگـاه بر این زمین آورد مَلَک ز گردون پناه از این زمین میوزد نور به عرضِ اله از این زمین یافت دل به سوی معبود راه در این زمین خـفتهاند دو آفـتاب و دو ماه نرجـس نیکـو سرشت حکـیـمه با دو امام بگـوش عـالـم رسـد نـدای این خاندان دودۀ آدم شــود فـــدای ایـن خــانــدان ناز به شاهـان کـنـد گـدای این خاندان خـلـقـت هـستی بود برای این خانـدان زبـان «میـثـم» کـنـد ثـنـای ایـن خـانـدان هماره در روز و شب همیشه در صبح و شام
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
سرچـشمۀ فـیـض حی سرمد آمد آئـیـنـۀ نــور حُـسـن احـمــد آمــد تبریک به ثامن الحجج باید گفت چــارم عــلــی آل مـحــمّــد آمــد ********** سید هاشم وفایی *********** گـل نـغـمـۀ شـادی از منـادی آمـد از سوی مـدیـنه بانگ شادی آمد بـا آمــدن طـنـیـن بــال جـبــریـل عــطــر نـفــس امـام هــادی آمـد ********** سید هاشم وفایی *********** بر لشکر کفر چیرهات باید خواند خورشید به شام تیرهات باید خواند درس ادب و ولایـت و تــقـوا را در جـامعه کبـیـرهات باید خـواند ********** ولی الله کلامی ***********
در مکـتـب عشق اوستادی هادی ریحـانـۀ حضرت جـوادی هـادی چون نام تو خار چشم دشمن باشد گوییم جهـان فـدات هـادی هـادی
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام هادی علیهالسلام
الا ز خالق و خلقت سلام حضرت هادی الا ولای تو فـیض مـدام حضرت هادی الا کـلام تو خـیـرالکـلام حضرت هادی الا به دست تو دین را زمام حضرت هادی تویی به ملک الهـی امام حضرت هادی وصی حضرت خیرالانام حضرت هادی حساب فضل تو بیرون بُود ز حد و شماره ولادتـت به جـهــان داد آبــروی دوبـاره سزد که چرخ فشاند به پات ماه و ستاره کند به خـاک درت سجـده آفـتـاب هماره اگر به یاد تو گـیرند لحظه لحظه هزاره فضائـل تو نگـردد تـمـام حضرت هادی تو جدّ مهدی و باب حسن، عزیز جوادی ولـیِّ کـل خــلایـق امــام کــلِّ عــبــادی نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهادی پناه خلـقت و نـور الـفـؤاد و باب مرادی تو هادی ملک و جن و انس و رکن بلادی به یمن توست فلک را نظام حضرت هادی تـو دُرّ نُـه یـم نـور؛ یـم دو گوهـر نـابـی عـلی چـارمی و حـافـظ چـهـار کـتـابـی به باغ دین پدرانت همه گل و تو گلابی حیات خـلق بود آب و تو حـیـات به آبی به ملک نور تو ماهی به شهر علم تو بابی چو جد خویش علیه السلام حضرت هادی گرفـته مُلک جهان را عـطای واسعۀ تو کتاب حـشر بود صفـحـهای ز واقـعۀ تو پُر از صدای خدا لحظه لحظه سامعۀ تو بـهـشـت جــاذبـۀ تـو جـحـیـم دافـعـۀ تـو شـنــاسـنـامـۀ کــل ائــمّــه جــامـعــۀ تـو تو راست معجزه در هر کلام حضرت هادی هـزار مـاه شـب چــارده اسـیـر هـلالـت هزار مهر درخـشنـده ذرّهای ز جـمـالت هـزار عـرش کـمالـنـد نـردبـان کـمـالت هزار سال فـزون آسـمـان نیـافت مثالت هـزارها مـتـوکـل اسـیـر قـدر و جـلالت زهی جلال و کمال و مقام حضرت هادی تو کیستی که خـداوند دادگـر به تو نازد حسن، حسین، عـلی با پیامبـر به تو نازد سلام بر تو که هم جدّ و هم پدر به تو نازد بزرگ مصلح دین منجی بشر به تو نازد امام عسگری آن نازنین پسر به تو نازد تویی به خلق دو عالم امام حضرت هادی اگرچه گشت عدو حمله ور به صحن و سرایت اگر چه نقش زمین گشت خشت های طلایت مـزار توست دل ما و جان ما به فـدایت هماره ریخـته "میثم" دُر قـصیده به پایت پُر است مدح وی از میوههای مدح و ثنایت بریز شهد ولایش به کام حضرت هادی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام هادی علیهالسلام
روزی ما شد در این ظلمت جمال آفتاب خوش درخشیدیم در ظـلّ کـمـال آفـتـاب ذرهای بـودیـم و گـردیـدیـم مـال آفـتـاب آمدیـم آگه شـویم از شـرح حـال آفـتـاب وه چه شیرین است صحبت از وصال آفتاب ما کجـا تـمثـیـل روی بـی مثـال آفـتـاب اذن دادنــد و خـریــدنــد و بـهــا دادنــد بـاز نـاز کـردند و رهـا کـردنـد و جـا دادنـد بـاز ما از اول ریـشـۀ خود را ولایت یافـتیم از هـمـان روز ازل راه هـدایـت یافـتـیم ذات خود را بی تمنـا در عـنایت یافـتـیم ابـتـدا تا انـتـهـا را، تا به غـایـت یافـتـیـم راه خود را چارده گونه حکـایت یافـتـیم خویش را در لابلای این روایت یافـتـیم مـا اضـافـات گــل آن چـارده هـادی شـدیـم چارده قرن است در هر لحظه امدادی شدیم چارده انسان کـامل را به ما بخـشیـدهاند چارده قـرآن نـازل را به ما بخـشیـدهاند چارده دریا و ساحل را به ما بخشیدهاند چارده دستان فـاضل را به ما بخشیدهاند چارده مولای عادل را به ما بخـشیدهاند چارده طی مراحل را به ما بخـشیـدهاند پس نداریم آرزویی جـز صـراط المـستـقـیم زلـف ما خورده گـره با این کـریمان کـریم هریک از این چارده را رمز و رازی بیشتر هادی دین را و لیکـن دلـنـوازی بیـشتر دومین ابن الرضا را هست نازی بیشتر هرکه با لطفـش نـشیـند دلنـوازی بیشتر با دل عـاشق کند معـشوق بازی بیـشتر هرکه خواهد معرفت او را نیازی بیشتر مکـتـب او شیـعـه را تا حـق هـدایت میکـند بـا زیـارت نـامـه تــدریـس ولایـت مـیکـنـد در زیارت جامعه، هر فیض میبارد از اوست گر زیارات غدیریه صفا دارد از اوست هرکه دستی بر دعا هر لحظه بردارد از اوست هرکه احکام خدا را فرض بشمارد از اوست زائر قبر رضا هر سجده بگذارد از اوست در دل ما هرکه بذر روضه میکارد از اوست هرکه با هادی است،محبوب المساکین میشود شیعـه هـادی است، هـادیُّ المضلّـیـن میشود هـادی دلهاست حُـب حضرت ابنالجواد قـبـلۀ جـانهـاست قـدّ و قـامت ابنالجواد بر فلک مولاست ذات خـلقت ابنالجواد کـاشف غمهاست نور طلعت ابنالجـواد والـی والاست ما را طیـنـت ابـنالجـواد عـالـم بـالاسـت ذیـل دولـت ابـنالـجـواد اوست فـرزنـد جـواد و حضرت نـورُالـفـواد هم جواد بُنالجواد لجواد بُنالجواد لجواد بُنالجواد نام زیبایش علی، روی دل آرایش عـلی قد رعنایش عـلی، رخسار یکـتایش علی نقش سیـمایش عـلی، کـُنهِ تـولایش عـلی خلق والایش علی، اعلای اسمایش علی دین و دنیایش علی، مقصود و عقبایش علی مهر و امضایش علی، جنّات و مینایش علی بر محبانش مجیر است و بشیر است و نذیر رمز میلادش غدیر است و غدیر است و غدیر چون نظر بر قلب پُر از مهر شاگردان کند نام ابن مهـزیارش جلـوه هر دوران کند مرقد عبدالعـظـیمش فخـر بر ایـران کند کـربـلایی در دل ایـران بنا ایـنـسان کند کارهای سخت را با یک نظر آسان کند کاش ما را بر قدوم مهدی اش قربان کند بهـر میـلادش اگـر لـبخـنـد بر دلـهـا نـشست عید قربانش صفا، عید غـدیـرش مروه است با وجودی که بُوَد مهدِ معارف محـفـلش گاه در تبعید و گاهی کنج زندان منزلش با اسارت با جسارت آشـنا جـان و دلش یاد عـمـه زینب و آن ناقـۀ بی محـملـش چشم او از اشک دریا بود و چهره ساحلش کـربـلا را دیـد ویـران، مثل روز اولش ســامــرا ویــرانـه امـا راه دیـن آبـاد مــانـد نور هادی در دل و طاغـوت بی بنـیاد ماند
: امتیاز
|